☆ღ*چ یــــــ زی به اســـ م زندگــــ ی*ღ☆

به دستان پینه بسته اش ، موهای سپیدش
با تمسخر نگاه نکن

این زن شکسته
روزی دستان نرمی داشت برای آغوش
موهایش مثل شب یلدا، برای نوازش
و چشمانش به رنگ آسمان،برای عشق بازی

حالا در خانه های مردم
ظرف می شوید... لباس پهن می کند...ناسزا می شنود
حرف نمی زند...بغض می کند

و شوهرش....
سالها پیش،زیر یکی از پل های شهر،مرگ را به رگهایش تزریق کرد

آه افسوس...
روزی سیندرلای قصه ها بود

حالا پیرزنی که باید شکم پنج بچه اش را سیر کند
این فرشته،کار کرد،تن فروشی نکرد

بغض می کنم، تیتر می زنم :

زنی که "مَرد" بود...

از تنهاییت دلگیر نباش

و هیچ وقت آن را با کسی قسمت نکن

مردم این شهر

تن/ها دادند

تا تنها نمانند!


سینا مهدی نیا

گذشتــــــه ای که حالمــــــان را گرفتــــــه است . . .
آینــــــده ای که حالــــــی برای رسیدنــــــش نداریــــــم
وحالــــــی که حالمــــــان را بهــــــم میزنــــــد
چه زندگــــــی شیرینــــــی . . .!!!

وقتی دختر بـاشی و تنها ، وقتی روزِ تعطیـــل بـاشد و وسطِـ بعد از ظُهر ،

وقتی بدانی دوره و زمانه بــد شده استـــــــ ؛

تنهایی قدم زدن در یک کوچه ی 100-150 متریِ باریکــــ و خلوتـــــ ، در یک غروب دلگیـــــر

دیگر آنقدر ها هم شاعرانه نیستــــــــ ...

دائم خدا خدا میکُنی کوچه کوتاه تر شود ! چِشمت دائم به إنتهای کوچه استــــــــ

همان جا که دختر بچه ای با دوچرخه اَش در حالِ بازی استــــــــ

امیدوار می شوی در کنارش خانه اَست و خانواده ای

و حتماً به آنجا که بِرِسی دلت قُرص می شود برای ادامه ی راه ...!

فرقی نمیکند

یانی در کنسرتش روی کلاویه ها شیرجه برود

یا یک چوپان با ن برای گوسفندان بنوازد

شتر از شعر عرب ساز مخالف بزند

یا مار به ساز مرتاض برقصد

نیروانا در هر کنسرتش هزار گیتار بشکند

یا کودک سر چهار راه برای سه تارش هزار بار بشکند

موسیقی هر موجودی را به وجد میاورد

سینا مهدی نیا

جسارت میخواهد

نزدیک شدن

به دورترین افکار زنی که

درد بی کسی را

به مسلخ کوچه پس کوچه های شب برده

زنی که هر شب

به پابوس کابوس های مردانه میرود

و سحرگاه

لحافش را پر میکند از هق هق تنهایی بی مرزش

.

.

.

هاااای روزگار غریب

با دختران غریب خود چه میکنی؟

نیکی فیروز کوهی

عید نزدیکه من چقد خوش حالم

پیشاپیش عیده همتون مبارک 

ساله خوبی داشته باشین

پ.ن:دوباره عیده تون مبارک

پ.ن۱:یه پیشنهاد : قبل سال جدید به سال قبل هم فک کنین :)

یه راس میرم سر اصل مطلب !

________________________________________________

مدیر : خانم اگه میخوای اسم پسرت رو بنویسی باید صدو پنجاه هزار تومن بریزی به حساب همیاری

زن : مگه اینجا مدرسه دولتی نیست !؟

مدیر : اگه دولتی نبود که می گفتم یک میلیون تومن بریز!

زن : آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن ؟!

مدیر : این که شهریه نیست اسمش همیاریه !!!

 زن : اسمش هر چی هست.تلویزیون گفته به همه مدارس بخشنامه شده که مدارس دولتی هیچگونه

وجهی نمیتونن دریافت کنن

 مدیر : خب برو اسم بچت را تو تلویزیون بنویس!! اینقدر هم وقت منو نگیر

 زن : آقای مدیر من دوتا بچه یتیم دارم! آخه از کجا بیارم ؟!!

 مدیر : خانم محترم! وقتی وارد اینجا شدی رو تابلوش نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!

آقای مستخدم، این خانم رو به بیرون راهنمایی کن …!!!

.

.

.

.

زن با چشمهای پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود ، اتومبیل مدل بالائی ترمز کرد و زن سوار شد …

روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود رو برداشت و بهش خیره شد :

کمیته مبارز با فقر در جلسه امروز …

ستاد مبارزه با بیسوادی …

تیتر درشت بالای صفحه نوشته بود :

با ۲۰۰۰۰۰ زن خیابانی چه می کنید؟!!

زن با خودکاری که از کیفش بیرون آورده بود عدد را تصحیح کرد :

با ۲۰۰۰۰۱ زن خیابانی چه می کنید ؟!!

________________________________________________

نتیجه گیری با خودتون !

روز خوش 

پ.ن:حالتون چطوره؟! 

پ.ن:1 ماه دیگه عیده من چقد خوشحالم !! 

پ.ن2:امروز تولده ستاره می باشد تولدت مبارک عزیزم !

سلام دوستای گلم

خوبین؟خوشین ایشالله؟

وایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی چقد دلم تنگ شد واستون !!

امتحاناتون چطور بود؟

ایشالله که همتون امتحاناتونو خوب دادین

ولی من زیاد خوب ندادم مخصوصا ریاضی . . . !!!

راستی جشنواره ی گلدن گلوب رو دیدین؟

من که واقعا خوش حال شدم فیلم اصغر فرهادی برنده شد

خوب دیگه حرفه خاصی نیست !

پ.ن:واقعا خوش حال شدم نتم درس شد

پ.ن:خیلی دلم تنگ شده بود واستون

روزتون خوش

اصن فک نمیکردم انقد از اخرین اپم گذشته باشه

ب هر حال شما ببخشین دیگه

اخه اصن نمیدونم چی بنویسم

پ.ن:فک کنم فقط واسه خالی نبودن عریضه این اپو کردم

پ.ن:امتحانای ترممون داره شروع میشه

پ.ن*:شب یلدا داره میاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد ای ول  خیلی این شبو دوس دارم

یلدا پیشاپیش مبارک

سلام سلام  

خوبین؟خوشین؟

با مدرسه و دانشگاه چیکار میکنین؟خوب هست؟

من امسال بالاخره رفتم تجربی !

ولی درسامون سخته و فشرده باید مثه خر درس بخونم  

حرف دیگه ای ندارم

روزتون خوش

خدافظ

پ.ن۱:برنامه ریزیمون خیلی افتضاحه پدرمون داره در میاد  

پ.ن۲:چرا عید نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

من بعد مدت هاااااااااااااااااااااااااااااااااااا اومدم

این ی مدت نتم خراب بود

ببشید ک سر نزدم

فعلا هم بابای

روز پدر و تولد امام علي مبارك

پ.ن:واسه باباهاتون چي گرفتين؟

پ.ن1:من عطر گرفتم

با اینکه همش منتظر بودم و خیلی ذوق داشتم تا امتحانا تموم شه

و من یکم ازاد شم

ولی همه چی به هم ریخت

نمیدونم چرا اینجوری شد

بازم مثه تابستون پارسال باید منتظر بمونم تا شاید تابستون سال بعد بهم خوش بگذره

و اونجوری باشه که خودم میخوام . . .

پ.ن: . . .

امروز صبح اگر از خواب بيدار شدي و ديدي ستاره ها در اسمان نميتابند ناراحت نشو.

حتما دارن با تو قايم باشك بازي ميكنن.پس با انها بازي كن.

امروز هرچه قدر بخندي و عاشق باشي از محبت دنيا كم نميشه پس بخند و عاشق باش.

امروز هر چه قدر دلهارا شاد كني كسي به تو خورده نميگيره پس شادي بخش باش.

امروز هرچه قدر نفس بكشي جهان با مشكل كمبود اكسيژن روبرو نميشه

 پس از اعماق وجودت نفس بكش.

امروز هرچه قدر ارزو كني چشمه ارزوهات خشك نميشه پس ارزو كن.

امروز هر چه قدر خدارو صدا كني خدا خسته نميشه پس صدايش كن.او منتظر توست.

او منتظر ارزوهايت و خنده هايت و گريه هايت و ستاره شمردن هايت و عاشق بودن هايت است.

امروز امروز است.امروز جاودانه است

و امروز زيباترين روز دنياست.

(برگرفته از تقويم من!)

عيده همتون مبارك

اميدوارم يه سال پر از عشق و محبت و دوستي و خوبي و موفقيت هاي بيشمار داشته باشين

راستي سر سفره ي هفت سين مارو فراموش نكنين

و يادتون باشين كه ادماي زيادي هستن كه به دعاي خيرتون نياز دارن

عيد به همتون خوش بگذره

يا حق

كيميا

اسفند 1389

پ.ن:يه سريم به ادامه مطلب بزنين

پ.ن:با عرض معذرت!میخواستم این اپم عیدانه باشه!تو اپه بعدی جواب معمای انیشتین رو میذارم

خوبين؟

چه خبرا؟

اين چن مدتم كه من اپ نميكردم همه شاد بودين ديگه!!؟!

راستش نه حوصله داشتم اپ كنم و نه وقتشو!

امروز هم ميخاستم در مورده مسائل اين يه اپ كنم ولي همين كه خاستم بنويسم پشيمون شدم

يه خبره خوش هم دارم!(هر چند خودمم باور نميكنم!!)

من تونستم معمايه انيشتين رو تو 1 ساعت به تنهايي حل كنم!!

بعضي وقتا باورم نميشه!

يه خبره خوشه ديگه!

20 روزه ديگه عيده و اين يعني اينكه از دست هواي باروني (مزخرف) راحت ميشم!!

راستي يه هم سوال دارم.هركي دوس داره جواب بده

دختر/پسر زيبا از نظر شما يعني چه شكلي؟!

سوال هاي ديگه اي هم دارم ولي يادم نمياد!!

ديگه برم

بدرود

پ.ن:موضوعه اپه بعدي رو شما بدين!

پ.ن1:هميشه به بقيه لبخند بزنينو همه رو ببخشين(واسه خودتون)و هميشه پر از انرژي + باشين!

پ.ن:ببخشید کسی رو خبر نمیکنم

خوبین؟خوشین؟چه خبرا؟

به من که خیلی خوش میگذره!مخصوصا این ۳روز تعطیلی میخام بترکونم!

چن روزه پیش مهشید جون منو به هه بازی دهوت کردم!منم که عاشق بازیم!

بدترين اتفاق زنگي»دوستي با بعضيا!

+بهترين اتفاق زندگيم» دوستي با بعضيا!

+بدترين تصميم» اعتماد به بعضي ادما

+بهترين تصميم» زيره پا گذاشتين غرورم!

+بزرگترين پشيموني» يه سي كارارو كه از رو بي عقلي انجام دادم!

+فرد تاثير گذار در زندگيم» دوستام!

+چه ارزويي؟» فعلا بزرگترين ارزوم قبول شدن تو دانشگاه شريفه!

+اعتقاد به معجزه؟؟» خيلي

+چقدر خوش شانسي؟» تا حدودي زياد!

+خيانت+عشق+دروغ هرسه مکمل هم؟؟» فك كنم . . .

+از کي بدت مياد» از نامردا

+تا حالا دل کسي رو شکوندي؟؟» فك نكنم

+دليل انتخاب اسم وبلاگ» دليلي نداره!

+تعريف از زنگي خودت» خيلي بيشتر ازينكه ازش بدم بياد عاشقشم!

+چقدر خوشبختي؟؟» يه ذره بيشتر از اونقد كه بدبخت نباشم!

+اين واژه ها ياد آور چي هستن ؟

هلو :ابميوه گيري!

خدا :هر وقت به اسمون نگاه ميكنم ياده خدا ميوفتم!

امام حسين : شجاعتش!

اشک : وقتي اشكات از ته دل باشه خيلي قشنگه

کوه :خونوادم

فرار از زندان :كتاب "اگر فردا بيايد"!

هوش :خوشم مياد ازش استفاده ي منفي بكنم!

ايمان مبعلي : ؟؟

ويلون : عاشق صداشم

+رنگ چشمات ؟ قهوه اي

+چه رنگي ؟ همه قشنگن ولي بيشتر ار همه از سفيد و سياه و ابي

+جواب تلفن و ارتباطات ؟؟!

+اگر وبلاگتان آدم بود چه جنسيتي داشت ؟ دخمل

+وبلاگتان کدام يک از اين دو نفر است ؟ خودتان يا فرزندتان ؟ بچم!!

+بدون توجه به مدت زماني که از عمر وبلاگتان ميگذرد وبلاگتان را در کدام از مقطع

زندگي ميبينيد؟کودکي،نوجواني،جواني،ميانسالي يا پيري ؟ نوجواني

+چهره وبلاگتان رابه عنوان يک آدم توصيف و تصور کنيد.از رنگ چشما گرفته تا قد و

پوستو لباساش !

رنگ چشم: سياه

مو:سياه

قد:170

وزن:52

پوستش: سفيد

لباساش: اسپرت

+به ترتيب بگوييد مغز،قلب،دهن،پا و چشمو گوش وبلاگتان کدام قسمت هاي آن

هستند ؟

مغز : خودم

قلب : نظراتش!

دهن : نوشته هاش

دست : لينکا

چشم : قالب

گوش :اهنگش

+فرض کنيد وبتان ميتواند ازدواج کند! آنگاه با کدام وبلاگ ازدواج ميکرد؟نميدونم!شما

چي فك ميكنين؟!

+کلام آخر ؟ بعضي سوالاش جالب نبود ولی در کل خوب بود!

دیگه برم

پ.ن:نظر فراموش نشه!

پ.ن۱:تهطیلات خوش بگذره!

خوبين؟خوشين؟

چه خبرا؟با مدرسه چه ميكنين؟!(البته اگه مدرسه ميرين!)

به من كه خيلي خوش ميگذره!(هرچند اگه امتحان نباشه خيلي بهتره!)

و بالاخره تصميم گرفتم برم رياضي.ميخام يه ارشيتكت شم!

دوستاني كه هم سنه منن ميخان چه رشته اي برن؟!چرا؟!

امروز واستون يه داستان گذاشتم.

اميدوارم خوشتون بياد.

يك روز عصر پسر بچه اي پيش مادرش كه عصرانه را اماده ميكرد رفت و كاغذي را كه چيزهايي ان

نوشته بود به او داد.مادر بعد ار انكه دست هايش را با پيش بند خشك كرد ان را خواند.

اين طور نوشته بود:

-هزينه ي چمن زدن:۵ دلار

-هزينه ي خريد كردن براي تو:۵۰ سنت

-هزينه ي مرتب كردن اتاقم در اين هفته:۱ دلار

-هزينه ي مراقبت كردن از برادر كوچكم وقتي كه رفته بودي خرد:۲۵ سنت

-هزينه ي بيرون گذاشتن اشغال ها:۱ دلار

-نمرات خوب كارنامه:۵ دلار

-هزينه ي تميز و جمع كردن برگها از حياط:۲ دلار

جمع بدهي:۱۴ دلار و ۷۵  سنت

مادر به پسرش كه انجا ايستاده بود نگاه كرد،پسرك ميتوانست از چشمانش بخواند كه خاطراتي را در

 ذهنش مرور ميكند.

مادر قلم را برداشت پشت همان كاغذ اينطور نوشت:

-بابت نه ماه كه در درونم رشد ميكردي و من حملت ميكردم:هيچ

-بابت همه ي شبهايي كه بر بالينت نشستم،پرستاري كردم و برايت دعا كردم:

-بابت تحمل لحظات طاقت فرسايي كه تو مسببش بودي و همه اشكهايي كه طي اين سالها برايت

ريختم:هيچ

-بابت همه شبهايي كه پر از وحشت و نگراني بود و بابت همه دلواپسي هايي كه ميدانم در پيش

دارم:هيچ

-پسرم از همه اينها كه بگذريم،بهاي عشق من:هيچ

وقتي پسر نوشته مادر را خواند،چشمانش پر از اشك شد و چشم در چشم مادر دوخت و گفت:

ماماني خيلي دوست دارم.

و مداد را برداشت،درشت و پررنگ نوشت:

پرداخت شد.

چطور بود؟

خوب ديگه برم.

پ.ن:نــــــــــــــــــــــــظـــــــــــــــــــــــــــــــــــــر يادتون نره!

پ.ن۱:قالبم چطوره؟

پ.ن۲:اين اهنگ بهتره يا اهنگ قبلي؟

امروز اخرين روزه تابستونه و فردا ودرسه ها شروع ميشه!

نميدونم شما چه حسي دارين ولي من خيلي غمگينم!

وقتي داشتيم ميرفتيم كه كفش بگيرم خيلي ناراحت بودم كه اين كفش واسه شروع مدرسست!

وقتی واسه خرید رفتیم بازار به مام گفتم من کفش سیاه میخام!کل بازارو دور زدیم اخر سر رفتیم تو یه

 پاساژ یه کفش سفید دیدم به مام گفتم من همینو میخام!

مام گفت مگه سیاه نمیخاستی؟! . . .

ولی الان از کفشم بدم میاد!

امروزم يه عكس واستون گذاشتم در مورد روش هاي بستن بند كفش!

عكس جالبيه.اميدوارم ازش خوشتون بياد.

http://s10.aks98.com/images/20028818817090917815.jpg

امسال ميخام مدل Nرو روكفشم اجرا كنم!

ديگه حرفام ته كشيده!

ميخام برم.

پ.ن:شما چه حسي نسبت به شروع مدرسه ها دارين؟!

پ.ن:نظر فراموش نشه!

پ.ن:تو نظر سنجی حتما شرکت کنین خواهشا!

خوبین؟منم خوبم!

دیگه مدرسه ها داره شروع میشه!

این یعنی اینکه باید بشینی خر بزنی!

مام میگه امسال مدرستون ۳۱ شهریور شروع میشه!()

البته من میخام از ۲مهر(شنبه)برم مدرسه!

انقد به مام گفتم که خودم خسته شدم!اخر قبول کرد!

ما امسال میریم یه مدرسه ی جدید!من داخلشو ندیدم ولی دوستام میگن توپه!

و یه موضوع خیلی عالی!ما هر هفته ۵شنبه تعطیلیم!

این تنها دلخوشیم تو کله سال تحصیلیه!

خوب من دیگه برم.

بای.

پ.ن:نظر فراموش نشه.

پ.ن:ازین به بعد ماهی ۱ یا ۲ تا اپ میکنم.

پ.ن:همتونو دوس دالم!

خوبين؟

من كه عاليم!

بچه ها حدس بزنين امروز چه روزيه؟!

امروز تولده منه!!

تولدم مفالكككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككككك!

امروز من ۱۴ ساله شدم!و دیگه نمیتونن بم بگن بچه!!!!!!!!!!!

به افتخارممممممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ولی حیف که ماه رمضونه!

حالا باید از مام و دد کادو بگیرم!

البته فک و فامیلم هستن ولی اونا گفتن یا تولد بگیر یا مارو ببر بیرون تا واست کادو بیاریم!

(فکر قلبه منو نکردن!)

منم واستون یه هدیه گذاشتم!البته زیاد جالب نیس ولی از هیچی بهتره!

و ایشالله در اپایه بعدی جبران میکنیم!

واستون عکسای منتخب امروز رو گذاشتم!(دیگه ببخشید اگه کمه!)

خوب ديگه زياد فك زدم!

حالا بفرماييد كيك و نوشيدني ميل كنين!

(البته فقط نوشيدني داريم!ماه رمضونه ديگه!به همين نوشيدني قانع باشين!)

خوبه ديگه!چقد ميل ميكنين!

حالا بياين برقصيم!

ديگه زياد رقصيدين!

بذارين من شمع هارو فوت كنم!

بشمارين!1      2        3      . . . !

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!!!!!!!!!!!

خوب ديگه!جشن تموم شد!

برين ديگه!

باباي!

پ.ن:بياين واسه هم ديگه ارزويه موفقيت كنيم!                

پ.ن۱:اينم يه هديه ي ديگه!

خوبين؟من كه توپم!

يه خبره توپه توپ دارم!

ديروز جوابه مرحله دوم تيزهوشان اومد!!

منم قول شدم!

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!(البته ببخشينا يه ذره زياد ذوق زدم!)

حالا تازه بايد برم مدرسه ثبت نام كنم!

و بايد برم واكسن هم بزنم تا ديگه كزاز نگيرم!

مدرسه ها شروع شده و بازم بايد درس بخونيم!(اشتباه نکنین!من خرخونی نمیکنم!)

باباي منم كه ول كن نيست!هي بم ميگه بشين درس بخون وقتي رفتي مدرسه يه چيز بلد باشي!

منم هي ميگم برو بابا!

امروز هم وقتي مامانم اومد كتابامو گرفت!!

من موندم چرا انقد زود!!

ولي خوشبختانه امسال تاريخ و جغرافيا نداريم!و اين خيلي عاليه!

خوب من ديگه برم.

چند روز ديگه هم يه اپ ميكنم.

فهلا باباي.

پ.ن:نظر فراموش نشه!

پ.ن۱:تو نظر ستجی وبلاگ شرکت کنین!

خوبين؟خوشين؟سلامتين؟

بعد مدت ها من اومدم!

اخه اين روزا خيلي بي حوصله شدم!

و يه موضوع كه خيلي ذهنمو مشغول كرده!چرا بعضيا فك ميكنن دوچرخه سواري تو ايران واسه زنا

ممنونعه؟!

چن شبه پيش داشتم دوچرخه سواري ميكردم كه يه مرده به زنش ميگه مگه دوچرخه سواري تو ايران

واسه خانما ممنوع نيست؟!!

ميخواستم بزنم نصفش کنم!!

اين دفعه هم در مورده اسم سالهاي مختلف اپيدم!

مثلا اونايي كه نميدونن سال تولدشون اسمه چه حيوونيه با اپه امروزه من ميفهممن!

ساله تولده منم موشه!

اينم عكس!

من ديگه برم!

باباي.

پ.ن:شما هم بگين ساله تولدتون چيه؟!

پ.ن1:اين روزا بعده افتار ميريم دوچرخه سواري!خيلي كيف ميده!

پ.ن2:بابته نظراي پسته قبل ممنون.ايشالله تو اين پست بيشترم ميشه!(وگرنه بامن طرفینا!)

پ.ن3:همتونو دوس دارم!

خوبین؟خوشین؟!

ما هم خوبیم!

بچه ها ما یه هفته ای مسافرت بودیم!و نتونستیم نت بیام!

از همه معذرت میخواهیم!

ولی جاتون خالی عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود!

امروز هم اومدم با یه اپه جالب!!

بخونیدش حتما!

راستی تو نظر سنجی هم شرکت کنید.ته ته وبلاگمه!

و یه سواله دیگه!

کیا روزه گرفتن؟!

حال من بروم.

تا یه اپه دیگه بای بای!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ.ن۱:نظر يادتون نره!

خوبین؟خوشین؟چه میکنین؟

من که خوبم!

امروز اومدم با یه اپه باحال!

"سنگ قبر هايي با متن جالب!"

اگه ميخواين ببينين برين ادامه مطلب!

دوستون دارم.

باباي.

پ.ن:نظر يادتون نره!

پ.ن۱:نظر يادتون نره!

خوبین؟خوشین؟چه میکنین؟

من امروز امتحان تیزهوشان داشتم!(مرحله دوم)

من واقعا خراب کردم!از ۶۰ تا سوال ۳۰ تا رو حدودا نزدم!

با این حال وقتی مامانم گفت چیکار کردی من خندیدم!!!!!

مامانم بهم میگه بیعار!

بعدش هم برای اینکه روحیه ی من خرابتر نشه رفتیم بیرون!

الان میخوام واستون یه داستانه باحال بذارم.امیدوارم خوشتون بیاد.

روزي روزگاري يك زن قصد ميكنه تا يك سفر دو هفته اي به ايتاليا داشته باشه... شوهرش اون رو به

فرودگاه ميرسونه و واسش آرزو ميكنه كه سفر خوبي داشته باشه...

زن جواب ميده: "ممنون عزيزم، حالا سوغاتي چي دوست داري واست بيارم؟"...

مرد ميخنده و ميگه: "يه دختر ايتاليايي!"...

زن هيچي نميگه و سوار هواپيما ميشه و ميره... دو هفته بعد وقتي كه زن از مسافرت برميگرده،

مرد توي فرودگاه ميره استقبالش و بهش ميگه: "خب عزيزم مسافرت خوب بود؟"... زن: "ممنون، عالي

بود!"... مرد ميپرسه: "خب سوغاتي من چي شد پس؟"...

زن: "كدوم سوغاتي؟"... مرد: "هموني كه ازت خواسته بودم... دختر ايتاليايي!"... زن جواب ميده: "آهان!

اون رو ميگي؟ راستش من هر كاري كه از دستم بر ميآمد انجام دادم! حالا بايد 9 ماه صبر كنيم تا ببينيم

 پسر ميشه يا دختر!!!!

باحال بود.نه؟

دوستون دارم.بای.

پ.ن:من خیلی از این داستان خوشم میاد!

پ.ن۱:دعا کنین تیزهوشان قبول شم.

پ.ن۲:نظر یادتون نره.

خوبين؟خوشين؟

چه خبرا؟

من که يه خبره خيلي خيلي خوب دارم!

حدس بزنين چيه!!!!

من تيزهوشان قبول شدم!

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!

امروز هم واستون عکساي منتخب امروز را گذاشتم.البته ببخشید یه کم دیر شدا!

اميدوارم خوشتون بياد.

فعلا باباي.

پ.ن:نظر فراموش نشه!

پ.ن۱:دوستون دارم.

پ.ن۲:برين ادامه مطلب.

پ.ن۳:از دعاهای خیرتون ممنون.

پ.ن۴:دعا کنین اسپانیا قهرمان شه.

خوبین؟خوبم!

امروز میخوام یه اپه باحال بکنم!

عکسای منتخب امروز.

راستی یه خبر بد!

فردا باید بریم مدرسه!واسمون تقویتی گذاشتن!

ساعت ۷ صبح باید پا شم!

از همه بدتر باید خر بزنم و این یعنی کمتر نت میام!

ولی سعی میکنم هر هفته یه اپ بکنم.

واز همه بدتر اینکه فرا صبح کلاس زبانم دارم.

این یعنی بدشانسی!

عکسا تو ادامه مطلبه.

ببینین.

دوستون دارم.

بابای.

پ.ن۱:نظر یادتون نره.

خوبید؟خوشید؟ما که خوبیم!

دلتون اب فردا قراره بریم عروسی!

بالاخره بعد ۴روز بازار رفتن واسه خودمان لباس خریدیم!فردا هم قرار است برویم ارایشگاه!

امروز غروب هم قرار است با دایی هایمان بریم دریا!

امروز صبح هم امتحان نمونه داشتم!با اینکه هیچی نخوندم ولی خیلی سوالاش مسخره بود!

این تابستان واقعا بهمان خوش میگذرد!جای شما واقعا خالی!

ایندفعه میخواهیم واستان یک سری والپیپر بگذاریم!

چه طور است؟خوب است دیگر!

امیدواریم خوشتان بیاید!

پ.ن:نظر یادتون نره!

پ.ن۱:نظر یادتون نره!

پ.ن۲:همتون رو دوست دارم!

پ.ن۳:والپیپرا تو ادامه مطلبه!