دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

خشم مادر

مامان : پدر سگ کجا در میری ...؟؟؟؟



شهاب :   


----

شهاب : بابا جان مادرت منو یه جا غیب کن ...


بابا : ها .. خوب بذار ببینم ... متاسفم .. نمیتونم ...


شهاب : ولی اگه این کارو نکنی مامان منو زنده نمیذاره



بابا : ها یادته اون روز رفتی به مامانت گفتی منو بیرون دیدی که داشتم سیگار

میکشیدم ...... ها یادته ...اون موقع باید فکر اینجارو میکردی


---

مامان : دیوانه ی احمق .. کجاییییییی ؟

---


شهاب :

شهاب : غلط کردم ... گ ...ه  خوردم ... تروخدا بیا منو نجات بده



بابا : متاسفم من بیرون کار دارم ... علاقه ای هم ندارم که پر مادرت به پر ماگیر کنه ..





سلام به همه ی دوستان عزیز ...


امیدوارم که حالتون خوب باشه و سر حال باشید ...


خوب من که کاری نکردم ...راستش این اتاق ما کانال کولر نداره ...


پختم به خدا از گرما واسه همین یه ابتکاری زد به ذهنم و یه کار کوچیک کردم ...


از یکی از کانال های کولر یه سری روزنامه به هم وصل کردم تا برسه دم در اتاق خودم ...


و باد خنک رو از یک اتاقی که استفاده نمیشد اوردم تو اتاق خودم ... 


خوب فقط یه خورده این روزنامه ها تو چشمه ... اینم عکساش :



اینم دریچه تو اتاق خودم ...



خوب مامان هم که دیشب از مسافرت برگشت وقتی اینو دید زبونم لال یه تریپ سکته


ناقص کرد...انقدر عصابی شد که نزدیک بود تیکه بزرگه ریش پرفوسریم باشه



مامان : ها پس اینجایی ...


بابا : فکر کنم میخواید تنهایی حرف بزنید ... من میرم بیرون راحتتون میذارم


شهاب : نهههههههه


مامان : این چه کاری بود کردی ها ...



بقیه عکس ها در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

One For You & One For Me

دایی:سلام خانوم خانوما ... چطورید ؟ خوبید ؟ چه خوشگلید شما...


دختره :


دایی:جوون چه نازی میکنه ...میتونم تا دم هتل همراهیتون کنم ؟


دختره : لطف میکنید


دایی : بیا بریم ...من عاشق این کشورشماهستم...چقدرآدماش باحالن



سلام به دوستان عزیز و ارجمند ...


امیدوارم که حالتون خوب باشه ... یه توضیح کوتاه بدم ...این مطلب ما از خاطرات درخشان


داییمون هست که قبلا یه پست راجبهش نوشته بودم ... این خاطرش برمیگرده به زمانی که


رفته بوده تایلند ... و مثل این که اونجا فراونی دختره ... ما هم علاقه شدیدی پیدا کردیم بریم


تایلند ... میگن جای باحالیه ... صبح که از خواب بلند میشی 1 دلار میدی یه خانم خوشگل


میاد ماساژت میده ... باز یه دلار میدی میری استخر مختلط...باز یه دلار میدی میری سینما ..


همینطوری یه دلار یه دلار جمع میشه میبینی تا شب فقط 100000 دلار خرج کردی واسه خوش


گذرونی ... بابا این کشورا از چه راهایی پول درمیارن به خدا ...اونوقت یه توریست که میاد


کشور ما اول نگاه میکنیم لباسش مناسب باشه ... اگه نباشه به جرم جاسوسی میگیریمش


میبریمش اوین ... 


دایی : اوف .. چه بدنی داری تو جیگر طلا ...


دایی : بذار ازت عکس بگیرم ... یادگاری ...


دختره : کاندوم که داری ؟


دایی : اره عزیزم .. اونم هست .. نگران نباش


دختره : 2 تا بیار


دایی : چرا 2 تا ؟


دختره : One For You & One For Me


دایی:


(( طرف مرد بوده ... خودشو شبیه زن کرده بود ... این چیزا هم اونجا زیاده ))

پارک = پنچری

بابا : ای بابا این کیه دیگه ماشینشو اینجا گذاشته


شهاب: نگاه کن نامرد یه جوری گذاشته که ما تونیم ماشینو در بیاریم 


بابا : برو دم خونه همسایه ها زنگ بزن بگو بیان ماشینو ور دارن


شهاب :اینطوری نمیشه باید یه دعوای درستو حسابی راه بندازیم تا دیگه این کارو نکنن


بابا: نه دعوا بده ... تذکر بده که دیگه این کارو نکن ... دعوا نکن


شهاب : اصلا امکان نداره  ...همین الان زنگ بزن 115 بگو یه کشته داریم یه زخمی ...



خوب اول سلام به همه ی دوستان عزیز ... باید از همتون عذرخواهی کنم که نتونستیم


توی این مدت طولانی ( 3 ماه ) به روز کنیم ... ببخشید ...از طرف داداشی هم


عذرخواهی میکنم ..امیدوارم که حالتون خوب باشه ... امیدوارم که امتحاناتونو


خوب داده باشین ( دانش اموزان) و امیدوارم واسه امتحانات اماده باشین ( دانشجویان )



خیلی خیلی خیلی بده که یک سری افراد بی ملاحظه میان ماشینشونو دم


خونه دیگران پارک میکنن ... نه؟ ... خوب با این که در قانون راهنمایی و رانندگی


گفته شده که این کار غیرقانونی هست ولی باز هم این کارو میکنن..خوب بعضی


از شهروندان هم در جواب این کار بر روی در پارکینگ جمله ی : 



را مینویسند ... خوب در بعضی مواقع جواب میده ولی بعضی وقتا هم جواب نمیده ... ...


خلاصه بعد از این که چند تا خونه رو جستوجو کردم واسه پیدا کردن صاحب ماشین بلاخره :


درینگ درینگ 


دختره : بله ؟ 


شهاب : ببخشید این ماشین پراید سفید به شماره (...)ماله شماست ؟


دختره : بله ... چرا ؟


شهاب:یه لحظه تشریف میارین پایین 


بابا:شهاب حواست باشه بد حرف نزنی... خانومه.... زشته ... 


شهاب : حالا ببین چه کارش میکنم...عصاب ندارم ... خونش حلاله.....توزندان برام


کمپوت بیارید ...


----

دختره : بفرمایید ؟ 


شهاب : 


دختره : امری داشتین ؟ 


شهاب: واسه امر خیر مزاحم شدیم


دختره : ببخشین ؟


بابا:ببخشید خانوم اگه میشه این ماشینو بردارین..جلو پارکینگ ما پارک کردین


دختره : اها ... خیلی خیلی ببخشید ... عجله داشتم ... عذر خواهی میکنم 


شهاب : نه بابا این حرفا چیه ... خواهش میکنم ... از این به بعد اگه جا پیدا نکردین همینجا


پارک کنین ... مشکلی نیست ...