دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

دوران جوانی

جمع تمام قطره ها میشود دریا، بیا دریا شویم

چند مکالمه کوتاه

این پست رو گفتم به سبک داداشی بنویسم!


------------------------------------

محمدعلی: داداشی ببین اگه فیلمش خوبه توررنتش رو برام بفرست من هم دانلود کنم

شهاب: حدود 600 مگابایته

محمدعلی: خودش رو نه، توررنتش رو

شهاب:فهمیدم بابا... نفهم که نیستم

محمدعلی: جدی می گی؟

شهاب:.......

-------------------------------------------------------

محمدعلی: hi,سلام ، آمیگو My Friend ، پدر سوخته,چطوری؟

امیر حسین:سلام ، ممنونم، نظر لطفته

محمدعلی: شوخی بود تو خونتون 2تا راکت بدمینتون پیدا میشه فردا واسه من بیاری؟

امیر جسین: برای چی کلک؟

محمدعلی: دیگه دیگه

امیرحسین: باشه! ولی من هم با راکتم میام که استفاده درست بشه

محمدعلی: تشریف بیارید

امیر حسین: بعد فقط هم باید با من بازی کنی

محمدعلی:دیگه چی؟ ناهار هم می خوای؟

امیرحسین: بدم نمیاد

محمدعلی: سنگ پای قزوین می دونی چه شکلیه؟

امیرحسین: آره، شکله منه

محمدعلی: به جز قیافت که خوشم نمیاد ازش از این که خودت می فهمی شکل چی هستی خیلی خوشم میاد

امیرحسین: میارم برات

محمدعلی: دستت دردنکنه! البته اگه زحمتی نیستا! اگرم هست مشکل خودته

---------------------------------

راستی داداشی!


تو پست قبلی من یه خانومی نظر داده بودن اسمشون سیمین بود خیلی خانوم با شخصیتی بودن میای برام بریم خواستگاریشون؟!

خاله فریده

خاله : سلام شونگلی ، منگولی ، تنگولی ، خنگولی ، بومبولی

شهاب: سلام خاله جان ... من 20 سالمه خاله .. بچه نیستم

خاله : خوب حالا ...من همون خاله ای هستم که وقتی میرفتی دستشویی میمومدم می شوستمت

شهاب: اون مال 18 یا 17 سال قبل بود ... الان دیگه بزرگ شدم ..

خاله : هر چقدر هم بزرگ شده باشی بازم واسه من همون شهاب کوچولو هستی

شهاب :

 


من نمیدونم چرا توی این فامیل هر جا که میریم با من اینطوری برخورد میکنن ... همه میگن بچه که بودی ما یه کاری برات کردیم ... یا این که وقتی من بچه بودم یه کاری روی اونا کردم (دستشویی روشون کردم )...ما مردیم که یه جا بریم دختر خاله ها یا دختر عموها جلوی ما روسری سرشون کنن ... اصلا منو مرد حساب نمیکنن .. میگن تو که بچه بودی ما فلان کارو برات کردیم در نتیجه تو مثل بچمون هستی ... (البته تمام دختر خاله ها و دختر عموهای من سن بالا و ازدواج کردن به جز چند تا)...به هر حال این خاله فریده ی ما که البته دیشب تازه از راه رسید و منه بیچاره رو فرستادن که برم از فرودگاه بیارمش از همون اول صحبت اعصاب منو خورد میکرد... هی میگفت تو که بچه بودی فلان گند رو زدی و من برات درستش کردم ... و من توی دلم میگفتم که بسه دیگه ترو خدا و بیرون دلم به صورت ظاهری به حرفاش میخندیدم ...

 

خاله : یادته بچه که بودی با یه 4 لیتر بنزین و یه کبریت رفتی زیر ماشین عموت ؟

شهاب : نه ...((( )))

خاله : یادته برف پاکن ماشین داییتو کندی

شهاب : نه ... ((()))

خاله : یادته منو عموت ( شوهر خالم ) توی اتاق تنها بودیم تو یه دفعه امدی داخل ؟

شهاب : اره اره اره اره


توی ادامه مطلب یه پست دیگه گذاشتم .. اگه دوست داشتید برید بخونید .. اگه حال نکردید نرید

ادامه مطلب ...

دولت مثل سگ از مردم می ترسه!

هی من می خوام مطلب سیاسی ننویسم!


نمی ذارن!


دولت مثل سگ از مردم می ترسه!


همچین که خبری بشه نیرو هاش رو مثل گوساله های رم کرده وحشی می فرسته وسط مردم


موبایل ها رو قطع می کنه!


یاهو مسنجر و بقیه و قطع می کنه


شکنجه میده


می کشه


و باز یه سری آدم نما عین بز اخوش ازشون حمایت می کنن!



خدایا چقدر ظلم باید بکشیم


از اون اول تاریخش داریم ظلم می بینیم!


تا کی آخه


کی ما هم می تونیم راحت زندگی کنیم


خدایا اون کافر ها رو به ما ترجیح می دی


ما باید اینجا مثل سگ کار کنیم باید مثل خر جون بکنیم


اون کافرهای لعنتی دارن تو بهترین مکان های زمینی که آفریدی از زندگیی که بهشون دادی لذت می برن


اون ژاپن بدبخت هیچی نداره! بمب روش زدن! هنوز که هنوزه بچه های ناقص به خاطر اون بمب کوفتی دارن اونجا به دنیا میان! داره دنیا رو می ترکونه!


اون چین لعنتی که همشون تریاکی بودن داره همه کشور ها رو نابود می کنه!


اون آمریکا و استرلیا که تبعید گاه بودن بهترین کشور های دنیا شدن!


آخه چرا ما باید این طوری باشیم خداوندا!


چرا آخه


کی می خوای یه نگاهی به این طرف بندازی خدایا؟!


تا کی می خوای بذاری یه سری خون خوار حروم زاده بنده هات رو زجر بدن!


آخه تا کی؟


ولی با همه این حرفا بازم شکرت خدایا

تو کف

دایی : آآآآآآآ پسر...... این دختره رو ببین .. عجب چیزیه ... عجب تیکیه

شهاب : داییییییی ... شما 25 سال خارج بودید .. این چیزا برات عادی نشده ؟

دایی : شهاب جان ما ایرانی ها همیشه تو کف هستیم ... اینو یادت باشه .. حالا برو جلوی پاش یه بوق بزن

شهاب : بیخیال بابا .. ول کن ..

دایی : جان دایی برو .. حتما میاد سوار میشه ... برو .. برو .. برو .. برو

شهاب : چشم

 

بوق بوق بوق بوق بوق

 

از همه ی دوستانی که لطف کردن امدن و نظر دادن ممنون ... بعضی از دوستان هم لطف زیاد داشتن و ایمیل زدن ...که من جوابشونو دادم ... مرسی ... خوب این دایی ما تازه 1 ماه هست که از انگلستان امده ایران ... من همیشه فکر میکردم که ایرانی هایی که میرن خارج دیگه اینجور مسائل ( مثلا موها ی خانومه پیدا باشه یا این که مثلا ارایش غلیظی کرده باشه یا دامن تنگ بپوشه )واسش عادی باشه ... ولی متاسفانه متوجه شدم که سخت در اشتباه بودم ... یه روز ما با این داییمون پاشدیم رفتیم گلبهار ( 40 کیلومتری مشهد ) دیدیم که این دایی ما سخت توی کف هست ... وقتی اون حرف رو بهم زد (شهاب جان ما ایرانی ها همیشه تو کف هستیم) من رفتم تو فکر .. و هر جور که حساب میکردم میدیدم راست میگه ... ما هر چیزی رو که بدست می اریم بیشتر راغب میشیم که بازم بیشتر بدست بیاریم ... پول ، قدرت ، زن و غیره ...

 

دایی : در خدمت باشیم ... کجا تشریف میبرید

خانومه : -------

دایی : ناز نکن دیگه ... بیا بالا ... بریم یه جای خوب ( اونجا تو با کی کار داری)

خانومه : ------

دایی : خوشگله ... نازی ... ملوس بابا

خانومه : اه چه خوب شد امدی عزیزم این 2 تا اقا مزاحمم هستن


شوهر خانومه : برید گمشید آشغال های عوضی ... ( شوهر یارو از توی یه سانتافه پیاده شد )


اینجاست که شهاب گاز ماشین رو میگیره و در میرن ...

 

تحولات : ADSL گرفتم ... تشویق نفرمایید ... چاکریم ..و داداشی هم از کاری که کرده پشیمونه

چرا کامپیوترم؟!

سلام!


من خیلی خواستم بیام تو وبلاگ هاتون نظر بدم!


ولی نمی شد اصلاً! نمی دونم چرا! هر چی رو نظرات کلیک می کردم اتفاقی نمی افتاد!


شرمنده تونم! دوباره سعی می کنم!


آدرس وب مهسا خانم رو هم نداشتم!

-------------------------------------------

کامپیوترم...


هیچی ولش کن!


خدایا شکرت!

مورد چهارم!

سلاملکم!


دیدین گفتم یه چیزی هست!


غیر عادی همه چیز داره پیش میره!


دیدی؟!


سرویس گرفتن براش


آخه کی تاحالا با سرویس رفته دانشگاه؟!


من نمی فهمم آخه! اه!


چه مزخرف!


چه گند!


چه افتضاح!


همیشه باید یه چیزی این وسطا مشکل داشته باشه!


بالاخره دیگه!


یه بار قیف نیست...یه بار قیر نیست.....و غیره!


دیگه نمی تونم ببینمششششششششششششش:((


ای وای از اون روزی که گردونه به کام ما نگرده



===================


راستی این شهاب هم به نشانه اعتراض گفته تا یک ماه چیزی نمی نویسه! بریین سراغش بهش بگین بنویسه! اعصاب مصاب ندارم!:D