-
خون ایرانی ؛ خون شهاب ؛ خون ایرانی
جمعه 18 دیماه سال 1388 00:35
مصطفی : شهاب میتونی با من بیای میخوام برم خون بدم شهاب : برو بابا من درس دارم..حسش نیست مصطفی : جان من بیا ...یه لحظه با دوستت بیا درسو بیخیال شهاب: ای بابا.. دست گذاشتی روی نقطه ضعفم .. دوست .. خیلی خوب بریم رفیق سلام .. سلام .. سلام ... سه تا سلام برای تمام دوستان عزیزم ... خوب فصل امتحانات شروع شده و همه درگیر درسو...
-
دلیل به وجود امدن یک بچه به اسم شهاب
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 08:10
شهاب : بابا چرا تو و مامان تصمیم گرفتید که خواهرمو به وجود بیارید ؟ بابا : خوب معلومه دیگه ما اون موقع یک سال بود ازدواج کرده بودیم و دوست داشتیم که یه بچه داشته باشیم که بتونیم تربیتش کنیم و اون بزرگ بشه و عصای دستمون بشه . شهاب : خوب بعدش چه کار کردین ؟ بابا : اه .. یادش بخیر..چه روزایی بود..از اونجا شروع شد که منو...
-
اینجا ایرانه
جمعه 6 آذرماه سال 1388 11:45
اینجا ایرانه یه گربه ی هفت هزارساله ، که زندست تاوقتی که نفت خام داره.. اینجا چهارفصله ولی تو دل مردمش ، فقط برف زمستونو سرمایه داره اینجا آیینه ها تو رو به تو نشون نمیدن ، ببین گربه منو به کجا کشونده میگم مردم همه توی رویاهاشون قدم میزنن ، تقدیرو واسه همدیگه رقم میزنن اینجا چوبه ی داره تنبیه انحراف ، واژه ی تظاهره...
-
چند مکالمه کوتاه
سهشنبه 19 آبانماه سال 1388 20:22
این پست رو گفتم به سبک داداشی بنویسم! ------------------------------------ محمدعلی: داداشی ببین اگه فیلمش خوبه توررنتش رو برام بفرست من هم دانلود کنم شهاب: حدود 600 مگابایته محمدعلی: خودش رو نه، توررنتش رو شهاب:فهمیدم بابا... نفهم که نیستم محمدعلی: جدی می گی؟ شهاب:..........
-
خاله فریده
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1388 13:19
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خاله : سلام شونگلی ، منگولی ، تنگولی ، خنگولی ، بومبولی شهاب: سلام خاله جان ... من 20 سالمه خاله .. بچه نیستم خاله : خوب حالا ...من همون خاله ای هستم که وقتی میرفتی دستشویی میمومدم می شوستمت شهاب: اون مال 18 یا 17 سال قبل بود ... الان دیگه بزرگ شدم .. خاله : هر...
-
دولت مثل سگ از مردم می ترسه!
چهارشنبه 13 آبانماه سال 1388 16:36
هی من می خوام مطلب سیاسی ننویسم! نمی ذارن! دولت مثل سگ از مردم می ترسه! همچین که خبری بشه نیرو هاش رو مثل گوساله های رم کرده وحشی می فرسته وسط مردم موبایل ها رو قطع می کنه! یاهو مسنجر و بقیه و قطع می کنه شکنجه میده می کشه و باز یه سری آدم نما عین بز اخوش ازشون حمایت می کنن! خدایا چقدر ظلم باید بکشیم از اون اول تاریخش...
-
تو کف
جمعه 8 آبانماه سال 1388 20:43
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دایی : آآآآآآآ پسر...... این دختره رو ببین .. عجب چیزیه ... عجب تیکیه شهاب : داییییییی ... شما 25 سال خارج بودید .. این چیزا برات عادی نشده ؟ دایی : شهاب جان ما ایرانی ها همیشه تو کف هستیم ... اینو یادت باشه .. حالا برو جلوی پاش یه بوق بزن شهاب : بیخیال بابا .. ول...
-
چرا کامپیوترم؟!
سهشنبه 5 آبانماه سال 1388 23:27
سلام! من خیلی خواستم بیام تو وبلاگ هاتون نظر بدم! ولی نمی شد اصلاً! نمی دونم چرا! هر چی رو نظرات کلیک می کردم اتفاقی نمی افتاد! شرمنده تونم! دوباره سعی می کنم! آدرس وب مهسا خانم رو هم نداشتم! ------------------------------------------- کامپیوترم... هیچی ولش کن! خدایا شکرت!
-
مورد چهارم!
یکشنبه 3 آبانماه سال 1388 17:58
سلاملکم! دیدین گفتم یه چیزی هست! غیر عادی همه چیز داره پیش میره! دیدی؟! سرویس گرفتن براش آخه کی تاحالا با سرویس رفته دانشگاه؟! من نمی فهمم آخه! اه! چه مزخرف! چه گند! چه افتضاح! همیشه باید یه چیزی این وسطا مشکل داشته باشه! بالاخره دیگه! یه بار قیف نیست...یه بار قیر نیست.....و غیره! دیگه نمی تونم ببینمششششششششششششش:((...
-
مشکل خیلی بزرگ!!!
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 20:40
سلام خدمت همه دوستان! امروز دقیقاً یک ماه هست که همه چیز داره خوب پیش میره! و این اصلاً چیزه طبیعیی نیست! می گن که وقتی این طوریه سه حالت داره!: 1.درس ها رو خوب انجام نمی دی 2.کار و زندگیت رو داری اشتباه انجام میدی 3.دوست دخترت داره بهت خیانت می کنه! ولی من اصلاً دلم نمی خواد این 3مورد باشه! مخصوصاً مورد آخری! جالبیش...
-
مدیر گروه تنظیم خانواده
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 23:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 5سالگی پسره : هیچی از سکس نمیدونه ولی کنجکاو شده که بفهمه دختره : حتی نمیدونه که توی دنیا 2 تا جنس هست 7سالگی پسره : متوجه میشه که دوستان بزرگترش راجب یه سری چیزها حرف میزنن ، راجب دختروپسر(توجه دوست بزرگتر) دختره : هیچی نمیدونه 10سالگی پسره : اولین فیلم سکسی...
-
دوران جوانی یا دوران تنهایی ؟ ؟ ؟
شنبه 18 مهرماه سال 1388 12:42
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 روز اول : پسردایی : خوب حالا دیگه توی این چند روزی که تنهایی چند تا دختر میخوای بیاری تو خونه؟ شهاب : من اهل این کارا نیستم ... پسردایی : چرت نگو یکی تو اهلش نیستی یکی اون پسره محمد علی شهاب:من از صبح تا شب کلاسم بعدشم درس میخونم و میخوابم وقت این کارا رو ندارم...
-
نوشتن کد در در راه کمک به کودکان سرطانی!
یکشنبه 12 مهرماه سال 1388 22:25
-
مصاحبه لری کینگ با محمود احمدی نژاد(مثلاً طنز)
جمعه 10 مهرماه سال 1388 18:08
قبل از مصاحبه: لری کینگ: hello sir دکتر احمدی نژاد: yessss, hapyy new year! ------------------------------------------------------------ شروع مصاحبه: لری کینگ: با سلام خدمت دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران امیدوارم که حالتون خوب باشه! دکتر احمدی نژاد: (10 ساعت عربی) من هم به شما سلام عرض می کنم، شما می دونی تو...
-
عذرخواهی
جمعه 3 مهرماه سال 1388 03:33
سلام دوستان .. به طور اتفاقی دوباره من میرم مسافرت جنوب کشور ... موفق باشید برگشتم حتما بهتون سر میزنم ... ببخشید
-
عمو فردوس
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 13:10
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 سخنگو : کدام حرف ( ح ) میباشد ؟ شهاب : عمو جان حرف ( ح ) اونجاست ... نگین : خودم میدونم عمو ... اینهاش ... اینم دکمه ی ( ح ) سخنگو : افرین عزیزم ... حالا کدام عدد( 5 )میباشد ؟ شهاب :عمو جان اونهاش عدد 5 ... نگین : میشه عمو جان خفه بشی .. خودم بلدم .. اینم زدم ......
-
من برگشتم:D
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1388 23:46
عجب! این داداشی هم چه خواب هایی می بینه بعید نیست وقتی هم که ازدواج کرد بیاد اینجا گفتگوی خودش و همسرش رو بنویسه نمونه: شهاب:سلام عزیزم خانوم شهاب: ........... شهاب: چی شده عزیزیم؟ خانم: برو خودتو واسه من لوس نکن! شهاب: بیا عزیزم خانم: آره بیا شهاب: من آنم که رستم بود پهلوان Now 3 2 1 fight شهاب: حق با تو بود عزیزم...
-
من قرار نبود برم!:D
پنجشنبه 26 شهریورماه سال 1388 21:06
من قرار نبود برم شمال! ولی حالا قرار شد که برم! شهاب هم که رفته شمال فکر کنم! شما می مونید و وبلاگ و اون خانومه که با لبای شهاب کار داشت
-
خواب یا واقعیت ؟
چهارشنبه 25 شهریورماه سال 1388 00:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خانومه :شهاب تو خیلی خوشگلی ...لبات خیلی نازه ... جون میده واسه بوسیدن شهاب :نه بابا این حرفا چیه..خوشگلی از خودتونه...لبای شما هم بلانسبت شتر خوشگلن خانومه :اه شهاب من میخوام از اون لبای خوشگلت یه بوسه بگیرم تا تو قلبم بمونه شهاب : چشم..من نوکرتم هستم .. به جر...
-
نقد شهاب!
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 11:00
به به به سلاملکم خب! گفتم بیام بعد از مدتها یه موضوع طنز بنویسم! گفتم چی کار کنم؟! گفتم بیام داداشی رو طنازانه نقد کنم! البته داداشی خودش طنز هست...ولی ...خب (شوخی بود ) خب این داداشیه ما یه شکلک پیدا کرده اگه یه روز ازش استفاده نکنه انگار روزش شب نمیشه! و همین طور برعکس...فکر کنم همه بدونین اون شکلک چیه! بله اون شکلک...
-
دکه یا سوپر مارکت ؟ ؟ ؟
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 23:59
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 نام : دکه نام خانوادگی : روزنامه تاریخ تولد : از وقتی که روزنامه چاپ شد شغل :فروش روزنامه ... بازاریابی روزنامه تقاضای مشتری از دکه : - آقا ببخشید یه پفک با دو تا کیک و 3 تا رانی لطفا - آقا ببخشید 5 بسته سیگار و سه تا روغن سرخ کردنی - آقا ببخشید کاغذ الگو برای لباس...
-
نکته ی ظریف رسم زمونه اینه که من میگم ....
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 00:51
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 (100سال بعد ) علی:سلام .. چطوری ؟ خوبی ؟ میدونی امروز چه روزیه ؟ شهرام:سلام ... نه نمیدونم چه روزیه ؟ علی:امروز سالگرد فوت شهاب تنهاست...وبلاگ نویس معروف...یادت رفته شهرام : اها راست میگی .. عجب بابا چرا زودتر نگفتی بریم برای بیچاره دعا کنیم .. انقدر که ما تلاش...
-
عینک >>> کلاس داره یا بدبختی ؟؟؟؟<<<<
جمعه 13 شهریورماه سال 1388 00:53
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 (شهاب ۱۱ سالگی ) فامیل :اهای چهار چشم ... چهار تایی ... چهار ... چهار چشمی ... موش کور شهاب :ترو خدا .. مسخرم نکنین ... مامان من عینک نمیخوام .... فامیل : تو بدون اون عینک چی میبینی بد بخت ... بیچاره ... شهاب : مممممماااااااممممماااااانننننننن بعضی ها میگن که عینک...
-
گدا یا پولدار ؟؟؟
جمعه 6 شهریورماه سال 1388 09:53
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 - آقا تورو خدا کمک کن ... اقا ... اقا .. اهای ...اقا ... یه کمکی بکن ... -پول همرام نیست .. برو یه جای دیگه ... - اقا تورو خدا بچم 2 سالشه گشنست .. تشنست ... شوهرم 6 ساله که زندانه ... -خانم محترم من پولی ندارم ... -واست دعا میکنم اگر زنی داری اگه بچه ای داری همشون...
-
یک طرفه شدن خیابون ولیعصر
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1388 20:28
خب! خیابون ولیعصر تهران چند وقتیه که یکطرفه شده! و یک ویژه داره! خب؟! خط ویژه به ظاهر برای عبور اتوبوس هاست! اما می بینیم که برای حمل سپرهای نیرو های ضد شرورش ازش استفاده میشه! و جلوی پارک ساعی اتوبوس هایی برای جمع آوری خس و خاشاک و برادران بسیجی توی خیابون ولیعصر ول شدن! سیاست های حکومت زور رو واقعاً عالی اجرا می...
-
مهمان یا صاحب خونه ...
یکشنبه 25 مردادماه سال 1388 00:16
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مامان: دستت درد نکنه خواهر ... واقعا غذای خوشمزه ای بود ... خاله :خواهش میکنم .. شما که چیزی نخوردید...بکشید ... مامان :نه دیگه خیلی خوردیم . نه نه لطفا بلند نشید بذارید شهاب ظرف ها رو جمع میکنه خاله :نه بابا این حرفا چیه خودم جمع میکنم .. شما مهمان هستید... مامان...
-
پیوست پست قبلی!
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 22:59
متاسفانه به من خبر دادن که عکسی در وبلاگ بعضی از دوستان پخش شده که نشون دهنده سرعت بالای آقای شهاب خان در هنگام رانندگی بوده! در این مورد لازم می دونم که بگم این عکس توسط یک عکاس انگلیسی گرفته شده که ما دستگیرش کردیم و بعد انگلستان از ما خیلی معذرت خواهی کرد که مدارکش هم تو وزارت کشور موجوده! اما بعد از آزادی اون آقا...
-
خبرا دم در نانواییه
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 18:22
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 قسمت خانوما : -شنیدی اقدس خانم ماشین 405 گرفته ؟ -اره .. شوهرش براش گرفته ... شنیدی دخترشو به کی داده ؟ - اره .. میگن به پسر کبری خانم داده ... پسره معتاده -نه ترک کرده یکی از شرایط ازدواج این بوده که پسره ترک کنه قسمت آقایان : -شنیدی موسوی تهران رو به توپ بست ؟ -...
-
یکی از عوامل کودتای مخملی دستگیر شد!
سهشنبه 20 مردادماه سال 1388 20:11
بالاخره یکی از عوامل کودتای مخملی به نام مخمل خان دستگیر شد به گفته ی دادستان زندان این فرد شرور از سالها پیش به تلویزیون راه پیدا کرده و با بهره گیری از تجربیات پسر عموی ملعون خود گارفیلد _فیلم آخرشو دیدین که به جای پرنس میشینه_قصد بر اندازی سخت داشته اند در اینجا قسمتی از اعترافات این ملعون را می خوانیم : "با...
-
پایون امتحانا!
دوشنبه 19 مردادماه سال 1388 23:22
خب...بلاخره دیروز امتحان های من هم پایون یافت! ولی نمی دونم چرا وقتی امتحان داشتم خیلی سرحال بودم تا الان! راستی این آمریکایی ها چقدر آدم های بدی هستن واقعاً! تو یکی از زندان هاشون شورش شده 40 نفر رو با باتون و گاز اشک آور سرکوب کردن! واقعاً چقدر بد و بی رحم می تونن باشن؟! بیان از ما یاد بگیرن که می زنیم طرف رو می...